تسهیل تجارت و لجستیک، سیاستهای تجاری، فضای کسب و کار، مقررات سرمایه گذاری، مالیات کسب و کار، نوآوری و توسعه صنعتی، دسترسی به استانداردهای بین المللی، کارآفرینی و کسب و کارهای الکترونیکی آثار قابل توجهی در بهبود اقتصاد و شرایط زندگی مردم دارند. از مهمترین نمادهای این بهبود، مشارکت موثر در زنجیرههای ارزش جهانی و کارکرد موفق اکوسیستم کارآفرینی است. با این موفقت، افزایش بهره وری، توسعه فناوریهای جدید، افزایش اشتغال، و اقتصاد مقاومتی (اقتصاد متنوعتر و انعطاف پذیرتر) از مهمترین دست آوردهایی است که کشورها شاهد آن هستند. دستیابی به این اهداف به طور خودکار حاصل نمیشود. زنجیرههای ارزش جهانی معمولا توسط شرکتهای بزرگ چند ملیتی هدایت میشوند. آنها هستند که کشورهای هدف برای سرمایه گذاری و تولید را انتخاب میکنند و استفاده از منابع داخلی کشورها را بر اساس راهبردهای طراحی شده، جهت به حداکثر رساندن سود خود به کار میگیرند. که این ممکن است فرصت مشارکت یا ارتقاء برای کشورهای خاص را فراهم کند. در این رهگذر کشورها، با بومی سازی رویکرد مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی، و با استفاده از ظرفیتهای ملی و قابل دسترس بین المللی، اثرات و نقش شرکتهای فراملیتی را بر روی اقتصاد داخلی خود مدیریت می کنند. در این رویکرد، نوآوری و کارآفرینی از یک سو، پایداری و توسعه سهم تولید در زنجیره ارزش جهانی از سوی دیگر به عنوان دو اهرم تعیین کننده سهم تجارت، کشورها را دستخوش تحولات شگرف نموده است. بقای شرکتها و فعالیت اقتصادی همانند گذشته موضوعی موروثی برای جوامع نیست، بلکه فعالیت گسترده در پایداری نقشها و بهبود ارزشهای اقتصادی همراه با بهره گیری از روندهای جهانی و نوظهور در همه ابعاد اجتماعی، فناوری، روابط اقتصادی، و دانش فنی نقش اساسی و تعیین کننده پیدا کرده است.